.:.ساعت 25.:.

::

يه رفيق بودي

و صد تا دردسر بودي

و اما

از تو هيچوقت نبريدم

تو رو از خودم ميديدم

پشت سر همه غريبه

روبه روم ديدم فريبه

اما فكر كردم كنارم

شونه هاي يه رفيقه

:

داشتم اشتباه ميكردم

تو رفـيـق من نبودي

من تا آخر با تو بودم

تو از اولــم نبودي

داشتم اشتباه ميكردم

كه تموم زندگيمو من به دستاي تو دادم

:

حالا اينـجـــــــــا تك و تنـهـــــــــــــــا

برگ اين درختـــــي غرق بادم

نوش جونت اگه بــــردي(غلط كردــــــي، حيف كه قافيه شعر ميزينه بهم وگرنه اين 2بيت رو حذف ميكردم)

نوش جونت هرچي خوردي(")

تو رو هيچوقت نشناختم(")

نوش جونم اگه باختم(")

:

داشتم اشتباه ميكردم

كه تموم زندگيمو

من به دستاي تو دادم


حالا اينـجـــــــــا تك و تنـهـــــــــــــــا

برگ خشك اين درختي غرق بادم

نوش جونت اگه بردي

نوش جونت هرچي خوردي

تو رو هيچوقت نشناختم

نوش جونم اگه باختم

:

تو منو ساده گرفتي

زدي رفتي، گفتي مردي

اما اون روز رو ميبينم

كه به زانوهام ميافتي

تو به زانوهام ميافتي

پينوشت::بايد اين حس رو بيان ميكردم....

:: پنجشنبه ۱۳۸۸/۰۵/۰۱
- .
| |
.......................................................................................................................................