.:.ساعت 25.:.

خوب نیست وقتی من مرد می شوم و تو چپکی نگاهم میکنی ، نه این که بد باشد ، نع ، ولی خوب نیست مرد بودن برای تو، من عشوه های خرکی را دوست تر دارم. من تو را دوست تر دارم وقتی مرد می شوی و تفنگ شِماتت را میگیری روی من، اصلا مرد باید یک وقتی هایی خشن باشد حتی ، یک وقت هایی اخم کند و ابرویش را بیاندازد بالا و چپکی نگاهت کند، غـُر بزند برای دست پخت گـَندت، اصلن خوب است یک وقت هایی مرد جورابش بو بدهد تا بفهمی هست، همه ی اینها خوب است .. چه فایده خوب باشند اینها ، وقتی تو نیستی و خیالت برای دلم غـُر میزند کم کم.
:: چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۲۲
- .
| |
.......................................................................................................................................