تو ؛ خنده هایم را قلقلک می دهی انگار من ، دخترک 5 ساله می شوم هر بار تو ؛ مرد می شوی ، سیبیل هایت را تاب می دهی ، دنده را 4 میزنی ، سبقت میگیری و زمان می ایستد می شویم فیلم تمام حرکاتت می شود اسلوموشن انگار ، تمام ماشین ها می ایستند و ما می شویم موشک ، و چمران به یادماندنی ترین اتوبان عمرم می شود ، و میلاد استوره ای بی قواره در تمام یادگاریهامان! و حسرت تمام کافه های نرفته مان در یک عصر زمستانی می شود رویا ، می شود بودن ، می شود همان هات چاکلت طرح دار ِ ویونا ! با آن کافه مـَن های شیک پوشش !!
- .
| |
.......................................................................................................................................








