از اینکه مهاجرت کردم خوشحالم؟ - بله

دلتنگ شدی؟ - هنوز نه، زوده برا دلتنگی

در عوض از مشکلاتی که داشتی رها شدی؟ - :) ، نع، حتی هزارتا دیگه بهش اضافه شده ...

پ ن: اینکه هنوز انگار تو یه سفر توریستی قشنگ با یه عالمه رویا زندگی میکنم قشنگه، اتاقی که دوستش داشتم و همیشه تو رویاهام بود، ولی تختی که چندین روزه بدون بالشت روش میخوام تا صبح بشه ... اینجا هم باید بجنگم، حتی بیشتر... هنوز نتونستم مدیریت کنم، حسم رو ، هیجانم رو، هنوز گیجم، هنوز به ثبات ذهنی برای خرید نرسیدم، هنوز مثل ایران دو دو تا چارتا میکنم موقع خرید، و تا امروز 4 شب رو نون پنیر گوجه خوردم، نه اینکه چیزی نداشتم بپزم، چون حال آشپزی نداشتم :D، اینجوری شد که رفتم این سری بجای مرغ و پیاز و سیب زمینی و پاستا، ناگت و پودر پوره سیب زمینی و پیتزا نیم پز خریدم