یادم هست عید آن سال ها من بودم و تنگ ماهی ام تنها امسال که شد ماهی ام تنها مـــُرد من ماندم و تنگ ماهی و فریادهام همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید: + خوشحالم از این اتقاق...منظورمان پذیرفته شدنمان در جمع نگارندگان نشریه مجازی کوچه پس کوچه های کاغذیه :) دلم میگیرد قید خواب را میزنم این شب ها؛ روز که می شود نبودن ها نمایی ندارد باز دلم میگیرد رویای حضور میبینم این روزها؛ عاشق که می شوم عاشقانه ام نمی آید بی کلام حرف میزنم نگاهم فریاد میزند :: این شب ها؛ تنهایی را به آغوش میکشم عین شین قاف را دیکته میکنم تا یادم بماند ... :: این دوران؛ شیرینی ِ تلخی است که پایانش را انتظار نمی کشم :: :: حجم ِ وجودی ِ قلبم، گنجایش ِ حس ِ حالایم را ندارد انگار./ میگویند زمین این روزها نو روز است حال ما هم روز است نو بودنش اما پی یک "تـــو" جا مانده آخ که چقدر دلم میخواست الان اینجا یه چیزایی بنویسم چیزایی که رو دلم مونده حیـــــــــــــــف که نمیشه؛ واقعا حیفــــــــــــــــ پ ن:: روز اولی که اینجا رو ساختم .. اومدم تا حرفای دلمو بنویسم...ولی الان حرفای دلم قلمبه شده روی دلم...فکر کنم باید فکر یه جای دیگه باشم واسه حرفای دلم... میخواهم این روزها هــــِی شعر بگویم شعر بگویم شعر بگویم شعر بگویم شعر بگویم : : اما شعرهایم هم بی یک "تـــو" کـــم آورده بگذار کمی شعـــــر بگویم... پــــــــــروانه بـگویم پـــرواز را هم گاهی صدا کنم پ ن :: همچنان آهنگ مجید عاطفی را گوش میدهیم که میگوید
انگاری بدجور کم آوردن انگاری صد ساله که مردن انگاری از یاد منو
بردن...انگاری از یاد منو بــــــــردن...... همچنان دلمان گرفته...روزای
آخر سال است و باید طبق روال سالهای قبل به افعالم فکر کنم ، چه کار کردم
و چه کار نکردم کدامشان درست بوده و کدامشان غلط... ولی امسال ... دلم به
این کار نمی رود...نمیخواهم برانداز کنم کارهایم را...میخواهم فکر کنم به
اینکه هیچ کاری نکرده ام...خستم...خسته تراز همیشه...خیلی خستم........ هفت سین را همه اش با ساعت پر میکنم امسال تا یادم بماند لحظه های از دست رفته ام را... دلگیرم دلم گیره دلم بیخودی هر بار، بدجوری میگیره دلم تنگه دلم سنگه دلم تنهایی خیلی میگرده { نه ؛ دلم تنهایی داره میمیره } ============================ نیستی ؛ عکسای سوزونده تو قابن ماهی های قصه رو آبن لحظه ها افتاده از تابن ساعتای کوکیم خوابن خوابن انگار قرص شب خوردن انگاری بدجور کم آوردن انگاری صد ساله که مُـردن انگاری از یاد منو بردن... دیگه حسش نیست بقیه لیریک رو بنویسم . دلم گرفته . خودتون دانلودش کنین . قشنگه . از وبلاگ پــَرشــان گرفتمش . دانلود آهنگ :: خواننده مجید عاطفی :: حجم ۴.۲۴ مگابایت بعدا نوشت:: اینجا رو هم خوندم دلم بیشتر گرفت انگار... دلم میخواهد به جــُرم حضور همیشگی در فکرم اعدامش کنم !! پ ن:: میخوام به خودم تا شروع نوروز امسال فرصت بدم ، برای حادثه ی یک اعدام.
نبودنش داغـــــــم میکند آنقدر که بجای تمام 4شنبه های آخر سال بی آتش بسوزم. پ ن00:: بی آتش که بسوزی؛ خاکستر نمی شوی که بـــاد تو را با خود ببرد ، مچاله می شوی در خود ، یادت هم نمی ماند که روزگاری میشد بـــودن را پرستید و سرخ شـد و زرد شــــد و با هم پــــریــد خواستیم با هم بپریم، دستمان را شعله سوزاند دستمان از هم جدا شد قلبمان آتش گرفت سوختیم مچاله شدیم یادمان هم نیامد که روزگاری میشد بـــودن را پرستید ... پ ن 01:: صدای ترقه و نارنجک و 4شنبه های گذشته ای که سوری برایمان نداشت...یاد خاطرات نیمه سوخته و ... بگذریـــــــم ... دلمان عجیب گرفته است امشبــــــــــــــ... یه دوست پسر هم نداریم شب چهارشنبه سوری برامون خمپـــاره بخره تا بترکونیم : اصلاحیه:: یه دوست پسر هم نداریم شب چهارشنبه سوری بجای چوب و تی ان تی ، آتیشش بزنیــــم :))) پ ن:: به یاد برنامه ی کودک دوران بچگیمان که خیلی هم مزخرف بود و هی میگفت "بچـــــــــه ها مراقب باشین" ماهم میگیم مراقب TNT های در کمین باشین :-s چارلی چاپلین میگه:: برای داشتن چیزی که تا بحال نداشتی، کسی باش که تا بحال نبودی. پ ن 00:: اوهوم ، شاید حق با استادمان باشد. شاید هم باید برای نگه داشتن چیزی که داشتیم بیشتر تلاش میکردیم... نه سیب نه گندم است بین من و تـو بین من و تو گم است بین من و تـــو این عشق که دیگران از او می گویـند یک سوءتفاهم است بین من و تـــــو از : جلیل صفربیگی پ ن:: شاید. این روزها واژه هایم را باد میبرد شاید هدیه کند به قاصدک ها... دانلود آهنگ خیال نکن :: خواننده محمد رضا آزادپور :: لیریک در وقت اضافه:: میخواهم امسال که تمام شد تمام حسم را پایان دهم خسته شدم از نگاه ِ افکارم به دری که خود بسته بودمش. من بوی بهار رو بیشتر از بوی عید دوست دارم:( ولی انگار بهار امسال بـــو نداره!! پ ن:: امروز فهمیدیم محور زمین ِ بخت برگشته 10 درجه تغییر کرد آن هم بخاطر زلزله ی ژاپن!! حالا فهمیدیم دلیل سرگیجه هامان را :D میخواستیم امروز برویم آزمایشات بدهیم که ببینیم چه مرگمان شده ؛ ولی حالا دیگه دلیلش را خودمان کشف کردیم نیازی نیست بریم دیگه:)) این روزها فقط دلم میخواهد مســـت کنم بخوابــم بمیـــرم شاید کمی در هوای یک "تـــــو" دیدم انگار دلم چیزی نمیخواهد اینبار!!! گاهی؛ احساسم تمام ِ بودنش را به سخره میگیرد و من می مانم در نگاه خیره ی یک حــــس ِ بی فرجام چرا همیشه بعد از یه روز خــــــــــوب آخر شب که میشه دلم شدیــــــــــدا" میگیره!! امروز رفتم سرزمین عجایب ...بعد هم با جمیع دوستان رفتیم رستوران مارینو در کـــَن ... کلی هم در جمع دوستان بهمان خوش گذشت...بماند که امروز قصد کرده بودیم برویم بولینگ بازی کنیم؛ ولی هر سالنی که رفتیم از اریکه بگیرید تا سالن بولینگ عبدو همه جا را به نمیدانم کدامین دلیل بسته بودند!!! کسی میدونه چرااااااااااااااااااااا؟؟؟ پ ن :: امروز دوست داشتیم دوستی همرامان باشد که نبود .......... پ ن:: خیلی دلم گرفتــــــــــــــــــه الان :(((( بعدانوشت::کمی کمتر از زیاد ، خسته ام این بار بعدا نوشت تر:: یادمان رفت قید کنیم که دیروز یک عدد تصادف هم داشتیم [خنده] آن هم با یک عدد آدم مست و پاتیل [خونسرد]کلی خندیدیم [نیشخند] دلم میخواهد صورتت تـــَه ریش داشته باشد تا من بهـــــانه داشته باشـــــم برای بــــوسیدن لــــب هایــــت بعد از مدتها توانستیم جمعی از دوستان دوران دانشگاه را با هم یکجا ببینیم.خودمان برنامه اش را چیدیم. ترتیبی اتخاذ کردیم تا جمعی از مهندسین این مملکت یکجا گــِرد هم جمع آیند لوکیشن را پارک چیتگر انتخاب کردیم به یاد ۲سال پیش که همگی با هم رفته بودیم و چقدر هم بهمان خوش گذشت ؛ یادمان است آن سال؛ عجیــــــــــب رفتیم در باقالی ها امروز هم حسابی بهمان خوش گذشت حسابی خندیدیم و خندیدیم و رکاب زدیم الان هم کلی خسته ایم بعدانوشت::الان هم داریم عکس هایمان را در فیس بوک میبینیم ...عجب عکس هایی گرفتیــــمهااا دل تنگی؛ همان واژه ی تلخی است که بر تن ِ هیچ دلی ننشست. پ ن.. :: سختـــه...سختـــه سعی کردن به فکر نکردن به چیزی که تموم فکرت رو اشغال کرده؛ تا اینجاش رو که تونستم پس بقیه اش رو هم میتونم پ ن۰۱ ::فردا(پنجشنبه) رو دوست دارم. دلیلش رو هم بعدا میفهمین شایداکثر شما دوستان که برای اولین بار این تصویر رو میبینید به این فکر کنید که چرا دخترا به همه چیز هم دیگه گیر میدن و از دست بند و گوشواره و لاک ناخن و مدل مو و هزار تا چیز دیگه به طرف مقابل دقت میکنن . حالا میخوام با کمال افتخار بگم که این یک بحث کاملا علمیه که توی وقت اضافه بهش پرداخته شده پیشنهاد میکنم مقاله ی ارائه شده رو سر فرصت و با دقت بخونین چون ضرر نخواهید کرد. این روزها دوست ندارم دیگر بــــاران ببـارد میخواهم اینبار بسوزم در خلوت ِ بی "تــو" بودن. پ ن::همه میدونن چقدر عاشق بارونم :( پ ن:: این "تــو" اشاره به چیزی، شخصی یا کسی یا حتی فردی ندارد. در یک کلام؛ این پست مخاطب ندارد. بعدانوشت::رسیده ام به روزی یک پست چه خوب است که لااقل در خواب میتوان تمام چراغ قرمز ها را رد کرد. پ ن:: اینجا را خواندیم و دیدیم اکثر پ ن هایش شامل حال ما هم می باشد...چه تلـــــــــــخ. بعدانوشت::روزمان در معادل ِخارجکی اش ، هم مبارک باشه بر خودمان :دی دانلود آهنگ چشم به راه :: خواننده پارسا :: لیریک در وقت اضافه:: ... و بعد از این همه سال ( با وجود اینکه بابات توی بازار باشه )؛ حتی یکبار هم پاتو توی بازار تهرون نذاشتی و همه ی خریدات رو از فلان پاساژ و فلان خیابون که اسم و رسمی واسه خودشون در کردن انجام میدی ؛ یکی بیاد برات نقل قول کنه که فلان حاجی بازاری (که واسه خودش غولی محسوب میشه توی این صنف ) میگه که : اگه کسی تو بازار کار و طراحی و ایده ی علی آقا رو یه بار امتحان کرده باشه دیگه محال بره سراغ کسِ دیگه ای ؛ این جنس که میبینی کار دست علی آقاس و حرف نداره. اگه بدونین چه حــــــالی داره شنیدن همچین جمله ای حتی اگه نقل قول باشه؛ مخصوصا اینکه تاکید کنه به اینکه " علی آقا سرش بره مال حروم توی خونه اش نمیره..." اینکه حرف بازاری سنده واسه خودش ؛ اگه سرش بره قولش نمیره(یا حداقل سعی خودشو میکنه که سر قولش بمونه) اینکه بازاری مرام داره و این جوجه بازاریای تازه به دوران رسیدن که اومدن و همه چی رو بردن زیر سوال ؛ که دیگه ریش گــِـرو گذاشتن معناشو از دست داد وقتی پای بعضی ها باز شد توی بازار اینکه ... ... اینکه رفیق چهل ساله ی بابام جونشو برای این علی آقای ِ ما میذاره ، چون میشناستش ؛ چون مرام ِ بازاری بودن داره توی خونش؛ ولی اون همبازی ِ دوران بچگی اش که شاید چهل پنجاه سال پیش توی خیابونای پایین شهر باهاش بازی میکرد این روزا این کارو نکنه براش. گرچه اونم مرام داره ولی مرامش از نوع پاستوریزه است!!! مرامش بوی ِ قدیما رو نداره ؛ مرامش گندیده !!! به قوله بابا اون همبازی دوران بچگی هم بی تقصیره ... چون توی بازار نبوده ... نمیدونه با بازاری چطور حرف بزنه... نمیفهمه بازاری صبح با بسمه الله میره کِرکِره میکشه بالا ... تــَه ِ هر دَشت هم میگه خدا بده برکت... پ ن۱:: اینارو گفتم چون دلم گرفت وقتی امروز توی تاکسی از یه غریبه شنیدم که گفت بازاریا یه مشت آدم بی سواد ِ مفت خورن!! یعنی بابای من بی سواده دیگه !!!!!! پ ن۲ ::امشب دلم برای بابام تنگه پ ن۳:: الان فکر میکنم با این شرح و تفاسیر؛تصور میکنین بابای من یه پیرمرد چاقالوی شیکم گنده است پ ن:: خدای مهربون ، همه ی باباهارو برای هممون نگه داره ، و باباهایی رو هم که دیگه پیش ما نیستند بیامرزاد. آمیــــن. هر چند که دور از عشق بازی هستیم اما به رضای عشق راضی هستیم بر فرض که این مساله هم حل بشود ثابت شده ما دو خط موازی هستیم * پ ن:: بر فرض اگر این مساله ام حل بشود باز مسئله ای دگر خواهند ساخت شاید باز هم ما، خطوط متقاطع هستیم!! پینوشت ِ یک پینوشت ::بهم رسیدیم و همدیگر را قطع کردیم و از هم گذشتیم...این یعنی ۲خط متقاطع...به همین سادگی * جلیل صفر بیگی
پ ن :: خوشم میاد اینقدر نامرد توی دنیا هست که دیگه نخوام دنبال مرد بگردم!! چقدر زود دلم شب میشود. این روزها نـُت ِ شعرهایم شده یک "تــــو" دارم در سمفونی ِ نبودنش مینوازم هر بار پ ن::فعلا"نداریم. تو نیستی و پاییز از چشمهای مرد عاشقی شروع شده است که تمام درختان را گریسته است در سوگ رفتنت.
برنــگـــــــــرد، که بر نمی گردی تو هیچوقت نمی خواهمم داشته باشمت،نترس فقط بیا در خزان خواسته هام کمی قدم بزن تا ببینمت
دلم برای راه رفتنت تنگ شده است...
از : کامران فریدی حالا که رفته ای مـــَــرد شده ام! بسته بسته سیگار می کشم تا تو را دود کنم در خیال خسته ام !* حالا که رفته ای دیگر نخ های سیگارم را زیر پایم له نمیکنم فقط پاکت پاکت نبودنت را مچاله میکنم... *کامران فریدی این روزها پخش زنده ی حرف هایم را سپردم به باد... دانلود آهنگ :: کم میارمت :: خواننده: مهرنوش :: حجم :4.50M :: لیریک در وقت اضافه:: دانلود آهنگ :: شهزاده ی قصه من :: خواننده : گلشیفته فراهانی :: منبع : سایت یوتوب این روزهــــا دچــــار شده ام به حضــــور یک خیــــال. پ ن:: دیگر نمیتوانم پیدا کنم کجا خاطره بود و کجا یک رویا. انگار حقیقت را در رویا و رویا را در گذشته گــُم کرده ام اینبار. دیگر مرزی نیست بین نبودن و بودن. مرزها را حضور ِ یک خیال ِ همیشگی، میشکند هربار. دانلود آهنگ :: شهزاده ی قصه من :: خواننده : گلشیفته فراهانی :: منبع : سایت یوتوب لطفا" اول دانلود کنید بعد لیریک را بخوانید. ممنون. دیدم توی خواب وقت سحر، شهزاده ای زرین کمر نشسته بر اسب سفید میومد از کوه و کمر میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش کاشکی دلم رسوا بشه، دریا بشه این دو چشم پر آبم روزی که بختم وا بشه، پیدا بشه اون که اومد توو خوابم شهزاده ی رویای من شاید تـــویی اون کس که شب در خواب من آید تویی تـــــــــــو از خواب شیرین ، ناگه پریدم، او را ندیدم دیگر کنارم به خدا جانم رسیده از غصه بر لب هر روز و هر شب در انتظارم به خدا پ ن:: اینجوری نیگام نکنین ساعت۲۴:۵۶نیمه شب یک حس دلتنگی، عجیــــب دارد تنهایی ام را از من میگیرد. پ ن:: فعلا نداریم. غربت می تواند نبودن ِ یک "تــــو" باشد. تقویم ِ دلم این روزها فقط ۲شنبه میخواهد، انگار. پ ن ::امروز دوباره ۵شنبه آمد. چه زود رسیدم به این دوباره گفتن ها. کاش میشد تمام ۵شنبه ها را فاکتور گرفت ؛ و تمام هفته را ۲شنبه کرد. پ ن:: حرفهام رو زیادی جدی نگیرین....! فکر کنم دلم مست کرده داره چرت و پرت میگه!!Ooppss چه زود، دیگر دلمان برای هم تنگ نشد... نمیدانم این بار چمدان هایم سنگین شده یا چشم هایم شب را همینجا می خوانم. پ ن::دیگر انتظاری برای رفتن ندارم... گفتی دوستت دارم و من به خیابان رفتم ! فضای اتاق برای پرواز کافی نبود* پ ن:: من ... پرواز کردم چرا یادم رفت، من هم چیزی بگویم برای ِ پرواز ِ تو...!! * گروس عبدالملکیان اونم تووی این خیابانهای خلوت تهرون!!! از این سر شهر بکوبی بری اون سر شهر بعد وسط راه که باشی بهت زنگ بزنن بگن وااااااااای ساعت۲۵ تو چقدر مهربونی چقدر دوستداشتنی هستی (مراحل خر کردن یک ساعت)، ولی من الان با فلانی هماهنگ کردم بریم بیرون!!!!!!!!!!!! خب زود تر به آن فلانی ِ فلان فلان شده تان میگفتین که من از کار خودم نزنم بیام سراغ کار تو احمق. ما را باش که کلی روی مــُخ این میتی جانمان کار کردیم که یک بعداز ظهر رخصتی بدهد بیاید با ما برویم بیرون و کافه نشینی و خرید و الان در این لحظه هم میتی با دوستاش بیرونه، هم این دوست ما با فلانی اش بیرونه، هم ما مانده ایم با حسرت یک خرید ِ بی فرجام {آیکن آه کشیدن یک ساعت ِ خسته} بعدانوشت:: واااااااااااااااااااااااااااااای اگه بدونین چه حس خوبیه که تو فیس بوک ۳تا از دوستای دوران راهنمایی تون رو پیدا کنین . یـــــــــــــــــــــــوهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو...بسیار شادیم الان نمیخواهم حضورت، در خوابهایم هم عادت شود... لطفا" دیگر در من پـَرسه مــَزن. خودت را در خوابهایم رها کردی...! پ ن::امروز یکی، بی مقدمه ؛ بدونه اینکه منو دقیق بشناسه ؛ بدونه اینکه بدونه چی بوده و چی شده ، بهم گفت : عــاشق که بشی، یه جورایی رهــــایی تویِ تمــوم وجــودت فـــریاد میزنه؛ اون وقته که میتونی چندین ســـاعت بنویسی ؛ یه جوری که دستات کــندتر از فکـــرت پیش بره. هنوز دارم روی این حرفش فکر میکنم ؛ فـکـر میکنم ؛ فکــــر میکنمـــ ... چرا تمومی نداره این افکاره من...؟! *سید علی صالحی پ ن:: دلم این روزها مدام سردش می شود چه بی پروا شال کهنه اش را سپردم به بـــاد. *حسین پناهی داره بارون میاد سردمه بازم دست من خالیه. چه خوبه که نه من تا اینجای عمرم به کسی خیانت کردم نه کسی تا اینجای عمرم بهم خیانت کرده خدایا میخوام تا آخر عمرم همین باشه. anyway خوشبختی آرزومـــه... دانلود آهنگ خوشبختیت آرزومه :: خواننده : سیامک عباسی :: لیریک در وقت اضافه :: دانلود آهنگ Overload :: خواننده : ارغوان (یکی از شرکت کنندگان در دور اول اکادمی گوگوش) دلم یه قاصدک میخواد که تموم حرفای نزدم رو بهش بگــــــم... این روزها دیگه طاقت آهنگ غمگین رو ندارم آخه دلتنگم میکنه ، دلم تنگه یه ضمیر میشه ، دلم بغض میکنه ، گریه هاشو غورت میده ، بعدشم دِق میکنه. پ ن:: ولی چه حس قشنگیه این دلتنگی ؛ شاعر میشم ؛ فکر کنم شاعرها یا عاشقن یا دلتنگ !! الانم بغض دارم از همونا که میگه دلم تنگه ... اگه بدونین این آهنگ ویلن چه سوزی داره ... این روزها حس میکنم دارم عـــارف میشم دارم سالک میشم جهت طی مسیر مسیری که نهایت ندارد و ابدی است شیرین است این حس سالک بودن و به سلوک رفتن میخوام سلوک کنم به آیین ِ پاک دارم عارف می شم در این روزهای تنهایی. ۷.۱۲.۸۹ اومدم سینما؛ جلوی در ورودی ، داخل سالن نشستم؛ میدونم قرار نیست هیچ چهره ی آشنایی رو ببینم؛ پس چرا اینقدر منتظرم...! پ ن::چقدر همه چیز کاذب بود آن روز ، حتی انتظارم ، حتی نگاهم که دنبال چیزی بود ؛ حتی ... (دوست ندارم حتی را بگویم چون دلم میگیرد.) دچار ِ نوعی تشنج روحی شده ام. تا دیروز میخواستم همه چی رو فراموش کنم ولی الان؛ میخوام لحظه لحظه ی این گذشته رو تو دلم حک کنم. چند وقتی است که ماه ِ دلم خسوف کرده دیگر دلم قرص نیست. در یک حس پنهان غرق شدم... پ ن::همیشه از شنا کردن میترسیدم. یه نت یه آهنگ فقط بلدم بنویسم و بنویسم حتی حرف زدن هم بلد نیستم. کاش یه ساز بلد بودم، کاش حس الانم رو حتی نمیتونم بنویسم ، اگه یه ساز بلد بودم الان میگرفتم دستم و ... دلم یه نخ سیگار میخواد که توو شب دودش کنم و دود کردنشو نیگا کنم و بعد که تموم شد ته سیگارو زیر پام له کنم و سیگار بعدی رو روشن کنم... پ ن:: بدلیل آنتی اسموکینگ بودنمان ؛ پلیز اگه دستتان به یه نخ سیگار میرسه یه نخ بخاطر ما دود کن. ثواب داره. بعدانوشت:: امروز عصر رفتم سینما؛ و به رسم همیشگی تنها . روی یه صندلی دو نفره روبروی در ِ ورودی داخل سالن سینما آفریقا نشستم؛ آدمایی که داخل میشدن رو نیگا میکردم ؛ تمام لغت های این پست ِوبلاگ ِ پــَرشان توی ذهنم بود ؛ انگار همون پست بود ولی در لوکیشنه سالن سینما!! همینجوری که آدما رو نیگا میکردم که همه جفت جفت داخل میشدن دیدم یکی هم مثل من خــُل پیدا میشه که تنها بیاد سینما و از قضا هم کنار بنده نشست. ردیف اول صندلی ۵ و ۴ کنار هم بودیم. اگه توی مغز امین (شهاب حسینی) سوت بود؛ توی مغز من کلمه رژه میره؛ انگار همش با خودم حرف میزنم شاید منم دیوونه ام! تو فیلم یه دیالوگ بود که امین (شهاب حسینی) مــُرده بود و رویا (لیلا حاتمی) میخواست بره شمال. و به کارگردان تئاتر(احمد ساعتچیان) که در حال تمرین باهاش بود میگفت : "تموم اون روزا که توی شمال دنبال امین میگشتم بدترین روزا بود امــّا؛ میترسم، اون روزا رو فراموش کنم" منم میترسم؛ میترسم تموم این روزا رو فراموش کنم!! چرا هرجا میرم تا همه چیز رو فراموش کنم برعکس میشه؟ ــ دو روز رفتم کرج که هوام عوض شه، بیشتر هوایی شدم؛ رفتم سینما فیلم ببینم که محو تماشا شم با کاراکترا ، با دیالوگ ها همزادپنداری کردم! ــ چند بار صندلیای گــِرد جلوی تئاتر شهر رو نشون داد همون صندلی جلوی درب اصلی !! ــ بعد از دیدن فیلم اومدم بیام خونه ، سوار تاکسی شدم دنبال یه برگه میگشتم که از شرّ این کلمه های توی مغزم خلاص شم ، رسیدم به یه فیش بانکی!! که باهاش یه چک رو نقد کرده بودم!!!!! برگه ای که مدت ها پیش فکر میکردم انداختمش دور!!! چرا هرجا میرم همه چی تکرار میشه؟! مثل صحنه های توی فیلم!!؟ که گریه کردن رویا دقیقا همون سکانس رو ۴بار تکرار کرد و نشون داد! یا صحنه ای که امین اومد تو اتاق و رو به استاد (مسعود رایگان) کرد و گفت "قلبت خوبه استاد؟!" یا اون صحنه ای که رویا دم ِ در ِ خونه اش پریشون از دیر کردن بی سابقه ی امین ِ . و منتظر ِ که بهش بگه داره پدر میشه...و تا چند هفته هیچ چیزی نگفت... همش تکرار تکرار تکرار همه چی داره تکرار میشه غیر از بودن ِ ما. از سینما میام بیرون، هنوز تو حال و هوای آخر فیلمم ؛ جایی که معلوم میشه رویا بچه اش رو سقط نکرده و داره برای زنده نگه داشتن خاطرات امین داره میره شمال . امینی که بخاطره نجات معدنچیا مرده بود؛ نه از خودکشی ، و نه از یه حادثه ی تصادف ... صحنه های فیلم داره تو ذهنم دوره میشه...میام بیرون سینما ؛ یه قدم مونده که از در پشتی خارج بشم . زمین خیسه . بارون اومده . یه نیگا به آسمون میکنم . انگار تا ابرا منو میبینن دوباره دلشون میشکنه . بارون میچکه روی گونه هام . ناخداگاه بغضم میشکنه . اما دقیقا مثل امین توی اون صحنه که داشت توی خونش به استادش میتوپید و گریه هاشو قایم میکرد ، منم بغضم رو غورت میدم. حس میکنم منم مثل امین دچار شدم به نوعی خود آزادی ِ عمیق!! دوس دارم زیر این بارون ِ ملس راه برم ولی اینقدر گیج ِ خودم و افکارم شدم که بعد از چند دقیقه راه رفتن زیر بارون میفهمم که راه رو دارم اشتباهی میرم... شدیدا فیلم به دلم نشست . معمولا مخاطب عام از این نوع فیلم ها خوشش نمیاد . البته منم جزو همون مخاطب عام هستم ولی این نوع رو دوس دارم . خودمو تو کاراکترا پیدا میکردم یه لحظه رویا بودم یه لحظه امین و یه لحظه اصلا نبودم. وقتی که امین دیر میاد خونه و هدست توی گوششه رویا بهش میگه: "از گوشت در بیار دارم باهات حرف میزنم" -امین:"چیزی گوش نمیدم بگو" -رویا :"اگه گوش نمیدی پس چرا روی گوشته" -امین:"میخوام بعدش گوش بدم" وقتی این دیالوگ ها داشت رد و بدل میشد یه دست به گوشام زدم...هدست گوشی ام روی گوشم بود ولی چیزی گوش نمیدادم . ولی میخواستم بعد از فیلم گوش بدم . میخواستم رضا شیری گوش کنم... اینجا من امین بودم. وقتی سر میز شام بودن رویا با اینکه از امین ناراحت بود وقتی میبینه امین غذای سرد میخوره براش ماست و سبزی میاره امین نگاش میکنه و میگه :"من که میدونم تو باهام حرف داری ، من که میدونم ناراحتی پس چرا هیچی نمیگی ، هیچی نمیگی و میری برام ماست و سبزی میاری" اینجا من رویا بودم . سکوتش مثل سکوتای من بود . از همون جنس... نمیدونم من کی بودم...فقط تا چند ساعت بعد از فیلم گنگ بودم... یه سرطان مزمن ِ ؛ یه غده ی بدخیم ؛ که روی قلبت سنگینی میکنه و راه نفست رو میگیره. جلوشو میگیرم بهش میگم : تو دیگه دل نیستی یه تیکه قلبی... نه نمیدونی. هرچی فکر میکنم، هرچی حساب کتاب میکنم، میبینم که عقلم برنده نشده. نــُچ . نشده . ظاهره قضیه رو بیخیال ... نتیجه ی بازی اینه => عقلم، منطقم "سه - هیچ" به قلبم باخته. دلم برای پارسال این موقع تــــــــــنگ شد. جمله ها رو اگه خواستین توی وقت اضافه بخونین :) این من بودم که به غرق شدن ایمان داشتم دریا تقصیری نداشت... کوه به کوه نمیرسه اما ؛ آدم به آدم میرسه... پ ن::نمیخوام کوه باشم ، میخوام منم آدم باشم. اگه بدونین الان چه کار سختی رو انجام دادم! ســـــــخت بود. خیلی سخت. امـا تموم شد تمومش کردم حیـــفـــــــــ
بیا چند سال آلزایمر بگیریم. هـــوم؟! پ ن:: باز هــــم به من چیزی نرسید!
پ ن:: فرق است بین دلگیر و دلِ گیر.من دلگیرم الان از این دل ِ گیر. انگار نــُتِ زندگیِ من با ساز ِ دل ِ تو کوک نیست... میخوام بعد از چند ماه برم کافه حالم خوبه. همه چی آروومه...باور کن. *کافه گرامافون بیشتر حال داد.رفتم گرامافون :دی فقط ۱۵ساعت طول کشید... تقریبا آروم شدم.ولی نمیدونم تا چند ساعت دیگه آرومم ؛ و دوباره چند ساعت طول میکشه ناآرومی ِ بعدیم!! پ ن::انگار دیگه ۱۲ساعته نیستم ;) پ ن :: همچنان رضا شیری گوش میدم... نذار امشبم با یه بغض سر بشه بزن زیر گریه چشمات تـــر بشه بذار چشماتو خیلی آروم روو هم بزن زیر گریه سبک شی یه کم یه امشب غــرور و بذارش کنــار اگه ابری هستی با لـــذت ببار. شده ام لیلی ِ بی دل ! اگر با من نبودش هیچ میلی// چرا ظرف مرا بشکست لیلی پ ن:: دیگر ظرفی نمانده برای شکستن.
به قول یکی ------------- باور کنید لیلی ها گاهی بدون هیچ میلی! ظرف ، دل و حتی خود شما را میشکنند!! بـــــــــــــــــــــــــــدجوری دلم گرفته دلم ؛ فعلا هیچی نمیخواد... Bang bang *Nancy Sinatra :: "Bang Bang" song پ ن::ساعت ۴.10 بامداد؛ صدای گریه ام را با آهنگ ِ بزن زیر گریه ی "رضا شیری" کوک کرده ام. دوس ندارم برم سره خط. دریغ از یه معذرت !! برای خودم متاسفم که با چند تا حرف اینقدر بهم ریختم... میخوام گـــُم شم جوری که دیگه پیدام نکنه هر دفعه که ضمایر غایب ؛ حاضر شدند مرا شکستند و رفتند!! نه نفسم میدهد نه نفسم را میگیرد. اگه بدونین چقدر سخته بی صدا گریه کردن تمـــــــــــوم شد گــودلاک! . در همین حوالی بعضی پست هایم باید اصلاح گردند. شاید در همین وقت اضافه ! یه چند ساعت هیچی نگین ... دارم با آهنگِ نیاک گریه میکنم ساعت۱۲.۰۳بامداد میتونه در بیاد ولی دوس داره باز تو گــِل گیر کرده باشه !! میدونم که بعدا پیشمون نمیشم ؛ میدونم راه درست همینه که من دارم انجام میدم ؛ امـــا... اما گاهی بدجوری دوس دارم توو گـــِل گیر کرده باشم! پ ن:: نفسم بند اومده :| نمیدونم چرا با خودم هم رودربایستی دارم!!!!!!!!!!! یکی نیست که بهم بگه. خب حالا اگه گریه کنی مگه چی میشه!! ولی یکی تووی خودم بهم میگه که این موضوع ارزش گریه نداره !! ولی شدیداااااااااااا بغض کرده ایم الان اینقدر الان بهم ریختم که نمیدونم دارم چی میگیم چی مینویسم حالم فوق العاده اورژانسی و بده. مغزم هنگه!! هنگ که میگم یعنی واقعا هنگــــــــــــــــــــــــــ... شمارش ضربان قلبم به ۳۴۰رسیده به گمانم!! سخت بود سخت بود گفتن چیزایی که دوست نداشتم بگم...خیییییییییییییییییییییییییییییلی سخت بود کاش یکی پیدا میشد حرف ِ منو بفهمه خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؛ پس کجااااییییییییییییییییییی فاحشگی یعنی تمـدن برهنــگی یعنی تمــدن برای این افکار پوچــِت برات متاسفم رفیق !
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
![]()
- .
| |
.......................................................................................................................................
![]()
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
![]()
- .
| |
.......................................................................................................................................
![]()
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
![]()
پ ن 00:: چه تسلای خاطر ِ زیبایی است اینکه توهم بزنیم هنوز به آخرش نرسیده ایم!!!
پ ن 01:: انتخاب عکس به هیچ عنوان تصادفی نیست.
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
وقت اضافه::
- .
| |
.......................................................................................................................................
![]()
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
![]()
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
![]()
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
![]()
و از هرچیزی غیر از درس و کار و کنکور و ...حرف بزنند![]()
؛ در این پست هم راجع بهش نوشته بودیم
البته نمیدانیم چطور شد که جاده یهو پیچید و ما وقت پیچش را نداشتیم
یادش بخیـــر ...عجب روزگاری بود آن روزها...دستمان حسابی بانداژی شده بود و جای زخمش با اینکه محو است هنوز روی دستمان خودنمایی میکند، از روزی که ما خوش بودیم و خاطره شد برایمان
جزو زخم هایی است که دوستش داریم.![]()
تا جایی که دیگه رمق برایمان نماند
عکس هم که نگــــــــــــــو
با این شقایق بانو اینقدر عکس گرفتیم که دیگه ...![]()
البته یه وقت فکر نکنید ما حالمان بد شد هاااااااااا...نـــــــهخیرم ...سایر دوستان حالشان بد شد از فلاش دوربین![]()
![]()
البته باید خودمان را شارژ کنیم که فردا هم سرحال باشیم
فردا هم یحتمل بهمان خوش خواهد گذشت
فردا به دلایلی برایمان از هیجان خاصی برخوردار است![]()
![]()
- .
| |
.......................................................................................................................................
![]()
![]()
- .
| |
.......................................................................................................................................

![]()
وقت اضافه::
- .
| |
.......................................................................................................................................
این یعنی هم چی آرومـــه![]()
- .
| |
.......................................................................................................................................
وقت اضافه::
- .
| |
.......................................................................................................................................
![]()
اگه بابای من بی سواده پس چرا هرشب قبل از خواب باید چند صفحه مطالعه رو داشته باشه هان هان هان![]()
![]()
شاید بهترین بابای دنیا نبوده ولی بهترین بابای ِ من بوده
عاشقشم![]()
ولی سخت در اشتباهین![]()
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
![]()
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
![]()
- .
| |
.......................................................................................................................................
![]()
وقت اضافه::
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
![]()
آهنگش قشنگ بود
صداشم قشنگ بود
شعرش هم بسیـــــار به دلمان نشست کرد![]()
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
چرا اینقدر باید خودم رو وقف کمک به اینو اون بکنم آخرش وقت به خودم نرسه!!!!
![]()
و تنها چیزی که امروز نصیبمان شد تاکسی سواری بود و چراغ قرمز و یک مشت دَری وَری پاستوریزه شده که در دلمان نثار این و آن کردیم!!
حس مادر هاچ زنبور عسل را پس رویت ِ این هاچ ِ بخت برگشته داریم الان
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
صبح زود
یکی بیاید و بگوید
هر چه بود تمام شد به خدا...؟*
- .
| |
.......................................................................................................................................
سايه اي بود ايستاده در سرما
كه شال كهنه اش را
گره مي زد *
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
وقت اضافه::
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
بزن زیر گریه سبک شی یه کم
اگه ابری هستی با لذت ببار
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
وقت اضافه::
- .
| |
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
قجری*.شایدم برم سینما!!
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
He shot me down, bang bang
I hit the ground , bang bang
That awful sound, bang bang
My baby shot me down*
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
وقت اضافه::
- .
|
.......................................................................................................................................
![]()
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
|
.......................................................................................................................................
آن هم از آن نوعش که راه تنفس را بند می آورد.
- .
|
.......................................................................................................................................
![]()
- .
|
.......................................................................................................................................
- .
| |
.......................................................................................................................................








